غزل ۴۲۷ مولانا
۱ در دل و جانْ خانه کردی عاقِبَت هر دو را دیوانه کردی عاقِبَت ۲ آمدی کآتَش دَرین عالَم زَنی وانَگشتی تا نکردی عاقِبَت ۳ ای زِ عشقَت عالَمی ویران شُده قَصدِ این ویرانه کردی عاقِبَت ۴ من تو را مشغول میکردم دِلا یادِ آن افسانه کردی عاقبت ۵ عشق را بیخویش بُردی در […]